حس خوب ، بهشتی در همین دنیا
حس خوب، همه زندگی است. بهشت جایی نیست، مکانی خاص نیست، بلکه درون اندیشه آدمهاست. احساس بودن در بهشت، خودِ بهشت است. خداوند حساب و کتابی عمیق تر از فیزیک دارد. او آنقدر کودکانه عمل نمیکند که بهشت را مکانی چون جزیره ای سبز با دخترکانی زیبارو و ... بسازد. اینها تمثیل است برای درک جذاب بودنش؛ زیرا حس کردن اینها گذراست و درک فیزیکی از اشیاء و پدیدهها در مقایسه با درک روحی و دربرگرفتن پدیدهها با جان و دل ناقص است.
بالاترین لذت، لذت آمیختگی روحی و روانی با یک چیز است. برای همین گاهی اوقات لذت خوردن یا آمیزش در خواب، دلچسب تر از تجربهٔ آن در جهان واقعی است. پس واقعیت، چیست؟ این فیزیک، این اشیاء، این دنیایی که میبینیم واقعیت است یا چیزی فراتر از آن؟
فیزیک، تنها یک بعد از واقعیت است. واقعیت کامل شامل ابعادی است که درک کامل آن در این دنیا برای آدمها میسّر نیست، به استثنای برخی تجربههای صوفیانه و مرتاض گونه و ...
باید تعریفی دیگر از واقعیت برای خود داشته باشیم، نگاهی دیگر به واقعیت بیفکنیم. در سطح اندیشه و روان، واقعیت لمس کردن و درک کردن تک تک سلولها و عناصر غیرمادی یکشی، یک حس، یک اندیشه، یک حالت و ... است. این درکی کامل است.
بهشت باید در چنین حالت و واقعیتی درک شود تا برای آدمی دلچسب ترین تجربه باشد و از آنجایی که آدمی از بدو خلقت از روح خداوندگونه بهره مند بوده است، در همین دنیا هم قابلیت درک والاتر از پدیدهها را دارد. از این رو حس خوب آن حالتی است که درک والاتر و بهتری از هرچیز را برای آدمی ممکن میسازد.
ای پروردگار لایزال، ای هستی منتشر در لامکان، ای انرژی بی نهایت، ای جاریترین در همه جا و همه چیز، سپاست می گویم و بازونم را در گردن مهرت حلقه میکنم ...
تو مرا مست میکنی با شراب اندیشه ناب ...